خواجه بهاالدین- تخار، درست ساعت ۱۲ و ۱۵ دقیقه چاشت ۱۸ سنیله ۱۳۸۰بود که صدای یک انفجار مهیب اتاق ما را تکان داد، بیدرنگ از اتاق بیرون شدم به دور و بر خود نگاه کردم چیزی به چشم نمیخورد، کمی پیشتر آمدم وقتی دیدم که دود از دفتر امنیت جاییکه با آمر صاحب مصاحبه صورت … ادامه خواندن کتـمان یـک انـدوه بـزرگ
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.